شده ام مثل کوه
کوهی سخت و خشک
پشتم خم نمی شود
کسی از دلم خبردار نمی شود
سخت می ایستم
کوه که خم نمی شود
فقط روزی از هم می پاشد
شده ام مثل کوه
کوهی از درد...
رنجی کشیدم از تنهایی که مپرس...
شده ام مثل کوه
کوهی سخت و خشک
پشتم خم نمی شود
کسی از دلم خبردار نمی شود
سخت می ایستم
کوه که خم نمی شود
فقط روزی از هم می پاشد
شده ام مثل کوه
کوهی از درد...
چقدر قشنگه ؛
وقتی غمگینی،یکی محکم بغلت کنه
تا تو رو شونه هاش گریه کنی و
وقتی اروم شدی در گوشت
اروم بگه : آخه دیوونه من که باهاتم....!
مثل آن مسجد بین راهی تنهایم…
هر کس هم که می آید مسافر است می شکند...
.هم نمازش را، هم دلم را …
و می رود …
بعضی ها گریه نمی کنند !
اما
از چشم هایشان معلوم است ؛
که اشکی به بزرگی یک سکوت ،
گوشه ی چشمشان به کمین نشسته . . .