تنهایی

رنجی کشیدم از تنهایی که مپرس...

نه که بگویی

 

دوستت ندارند

 

دوستت که نداشته باشند

 

تنهایی

 

تنها که باشی

 

بغض داری

 

خیلی بغض که داشته باشی

 

درد داری

 

درد که داری

 

زجر می کشی

 

زجر که بکشی

 

نفس کشیدن برایت سخت میشود

 

پس اگر مرحم برای دردت نداشته باشی

 

می میری.

 

حالا فکر می کنم که چقدر نه گفتم بدون اینکه مرحمی داشته باشم.

 

باز دروغ گو شدم مرحم من یاد او است  که شبهایم را به یادش سپری کردم.

[ چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:, ] [ 13:5 ] [ Max ] [ ]


 

وقتی میای صدای پات، از همه جاده ها میاد

 

انگار نه از یه شهر دور،که از همه دنیا میاد

 

تا وقتی که در وا می شه،لحظه دیدن می رسه

 

هرچی که جاده ست رو زمین،به سینه من می رسه.... آه

 

ای که تویی همه کَسم،بی تو می گیره نفسم

 

اگه تو رو داشته باشم،به هر چی می خوام می رسم

 

 

وقتی تو نیستی قلبمو،واسه کی تکرار بکنم

 

گلهای خواب آلوده رو،واسه کی بیدار بکنم

 

واسه کبوترای عشق،دست کی دونه بپاشه*

 

مگه تن من می تونه،بدون تو زنده باشه

 

ای که تویی......

 

عزیزترین سوغاتیه،غبار پیراهن تو

 

عمر دوباره منه،دیدن و بوییدن تو

 

نه من تو رو واسه خودم،نه از سر هوس می خوام

 

عمر دوباره منی،تو رو واسه نفس می خوام

 

ای که تویی.....

 

 

 

تا حالا شده این آهنگ رو از کسی که دوسش دارید بشنوید

 

اونم از ته دلش واسه درداش بخونه؟

 

امیدوارم هیپوقت نه تو دل خودتون نه تو دل عزیزاتون غم باشه

[ چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:, ] [ 10:26 ] [ Max ] [ ]


گاهی برای رهایی از درد و غم به لحظه های خوش به آینده خوش

 

به اینکه این روزای لعنتی دیگه تموم شده فکر می کنم.

 

ولی فقط یه روز بعدش یعنی فردای همون روز هرجوری هم که شده باید از اون فکرا پشیمون بشم

 

هر جوری هم که شده باید بفهمم که عمق بدبختی من خیلی بیشتر از این حرفاست

 

خدا جون  اگه میخوای که حتی به خوشی هم فکر نکنم، باشه فکر نمی کنم

 

دیگه به روزای خوش هم فکر نمی کنم

 

ولی خدا جون خیلی خیلی خستم پس کی میام پیشت

 

امیدوارم هیچکس به دردای من دچار نشه

 

تا حالا شده که احساس کنید نفس کشیدن براتون سخته؟

 

من دیگه همیشه نفس کشیدن برام سخته

.

.

.

......آی خداااااااااااا منو ببر

[ سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:, ] [ 9:3 ] [ Max ] [ ]


کارم از یکی بود و یکی نبود گذشت

 

،من در اوج قصه گم شده ام….!

 

[ دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, ] [ 21:38 ] [ Max ] [ ]


   چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند


           گاهی آنقدر بغض داری

 

                      که

 

                            فقط باید مرد باشی

 

                                     تا بتوانی گریه کنی…

[ دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, ] [ 21:29 ] [ Max ] [ ]


شبی تاریک و پر از سکوت در اتاقم تنهاتر از همیشه...

ناامید از فردایی روشن...

بازم نقش چشمات در خیالم...

تنها جایی که با همه بی قراریهام احساس آرامش میکنم...

خاطرات با تو بودن در حال رفت وآمد در ذهنم هستن...

هنوز چشم به راهتم دیونه...

آخه چرا این نفسام تلخه واسم؟

ای کاش زودتر از موعود مقررم فرشته مرگ مرا به کام خویش می گرفت و این روح خسته را به آسمونا میبرد

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, ] [ 20:30 ] [ Max ] [ ]


 

من هر روز از خودم میپرسم؟!!

اینها که میگویند نوشته هایم زیباست !...

اگر ..

چشمهای تو را می دیدند !

چه می گفتند !!؟؟

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, ] [ 20:27 ] [ Max ] [ ]


یه کمی درد دل

امروز بعد چند روز تونستم یه دونه پست بزارم اونم به زور

خیلی دلم گرفته بود این چند روز اصلا نتونستم بنویسم

اینجا اومدم درد دلامو بنویسم شاید اونی تنها دلیل نوشتنمه بخونه

از وقتی از پیشم رفته میترسم برم سراغ دفترم که نکنه نوشته هاشو ببینم اصلا طاقت خوندنش رو ندارم

تو این چند روز تنها چیزی که باعث شده یه لبخند شیرین یا شاید تلخ بزنم خاطرات روزای شیرینیه که پیشم بود.

این چند روز هیچ خبری ازش نداشتم فقط امیدوارم خوب باشه بعضی مواقع به خودم میگم حالش خوبه

خیلی هم خوبه تا شاید یه ذره خیالم راحت باشه.

خیلی خیلی خستم. دردامو از همه پنهون می کنم. هیچکدوم از دوستام حتی یه زنگ هم بهم نمی زنن .

اصلا نمیدونم چرا دارم اینجا درد دل می کنم آهان حواس برام نمونده شاید دلیل نوشتنم اینا رو بخونه.

 

 

 

دلتنگیم را زخم هجران تو مرحم است  

  تنهاییم را صدای تو مرحم است

بهانه ی گریستنم تنها تویی   

  بغض پنهان گلویم را هیچ نیست بی تو پایان

درد پنهان سینه را دستان گرم و مرحم مهر تو لازم است .

 

 

 

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, ] [ 19:54 ] [ Max ] [ ]


c4kuula9qdxdhoadpe2l.jpg

بعضــی شب هـا حـال عجیبــی دارم...

      یــه دلتنگــی

            یــه بغـض

            یـه دلـواپسـی بـزرگ

                    نـه بخـاطـر اینکـه تنهـام...

                    نـه...

         بـه خـاطـر اینـکـه بـریـدم

             حتـی از خـودم...

                         امشــب هــم

                             مثـل

                                هـر شــب

                 از اون شـب هـاست...
[ پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:, ] [ 20:23 ] [ Max ] [ ]


 

یادت باشد

دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا

تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش...

حواست باشد ؛

دل شکسته ، گوشه‌هایش تیز است.

مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،

مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...

صبور باش و ساکت.....

[ پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:, ] [ 20:20 ] [ Max ] [ ]


 

آرام آرامم …


مثل مزرعه ای که تمام محصولاتش را ملخ ها خورده اند …


دیگر نگران داس ها نیستم …

[ پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:, ] [ 20:15 ] [ Max ] [ ]